مولف
ناشر
موضوع
شابک
تعداد صفحه
قطع و جلد
سال و نوبت چاپ
زبان کتاب
برای همه ی ما پیش آمده که نتوانسته ایم در یک ظرف مربا، آبلیمو یا روغن و... را باز کنیم، جلال هم موفق نمی شود در شیشه مربا را باز کند. حتی مادر، آقای زینلی، همسایه ی آنها ، همکلاسی ها ، معلم و پلیس و بقیه هم نمی توانند در آن را باز کنند. کسی نیست که بتواند درب مربا را باز کند همین مسئل ی ساده بهانه ای می شود برای داستانی شیری و جذاب. فکر می کنید جلال چه کرد؟ او ابتدا سراغ مغازه دار می رود ولی کار به همین جا ختم نمی شود، او به اداره کل نظارت بر مواد خوراکی وبهداشتی رفته و شکایت خود را مطرح می کند. رییس کارخانه هم با خبر شده و در جستجوی علت مسئله است و سرانجام معلوم می شود که...
گره داستان با یک مسئله ساده و پیش پا افتاده یعنی باز نشدن در شیشه مربا و در قالب طنز و اغراق در رویدادها شروع می شود و تا مدتی سبب بهم ریختگی میان خانواده ها و اهالی شهر می شود. "مربای شیرین" ضمن سر گرم کردن مخاطب به او می آموزد که نسبت به مسائل ساده ای که در اطراف او رخ می دهد حساس باشد و حقوق قانونی و شهروندی خود را بشناسد و پی گیر آن باشد.
دیدگاه خود را بنویسید